به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم عکس یک گنبد
به پای شیشه نشسته رضا رضا کردم
دلم هوای تو کرده شه خراسانی ..
چه می شود که بیایم حرم به مهمانی...؟
دلم زکثرت زشتی بریده آقاجان...
عنایتی که بیایم، تویی که درمانی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
باز هم ناله و فریاد دلم میخواهد
هشتمین نورِ خداداد دلم میخواهد
دست بر سینه،سلامی و سپس اذن دخول
گوشه صحن گوهر شاد دلم میخواهد
به امیدی که رضا ضامنِ من هم بشود
شده ام آهو و صیاد دلم میخواهد
همه با دستِ پُر از سمت حرم میآیند
از همان که به همه داد،دلم میخواهد
از همان جنسِ نگاهی که در آن سلمانی
به سیه کاسه ای افتاد،دلم میخواهد
هرکجا رفته ام این درد مداوا نشده
چِقَدَر پنجره فولاد دلم میخواهد
یا مُعینَالضُعَفا،جانِ جوادت مددی
که ز دستانِ تو امداد دلم میخواهد
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 95 آذر 7 توسط
سید علی افشاری (منتظر افرا)